Web Analytics Made Easy - Statcounter

روزگار وحشتناکی را می‌گذرانم به گونه‌ای که پایه‌ها و ستون‌های اصلی زندگی ام فروریخته است و من در آستانه طلاق قرار دارم، اما نمی‌خواهم به همین راحتی اجازه بدهم تا یک زن بی وجدان و هوسران زندگی فریبکارانه اش را در آشیانه من بنا کند و...
به گزارش خراسان، زن ۳۵ ساله با بیان این که نمی‌توانم سرنوشت و آینده فرزندم را، قربانی زنی کنم که مانند موریانه‌ای مرموز به جان آشیانه ۱۰ ساله ام افتاده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: وقتی در یکی از رشته‌های علوم انسانی دیپلم گرفتم، دیگر ادامه تحصیل ندادم و به خانه داری مشغول شدم تا این که پنج سال بعد زنی به واسطه یکی از دوستان مادرم مرا برای پسرش خواستگاری کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  «پرویز» در یک شرکت فروش صنایع فلزی فعالیت داشت و ما بعد از برگزاری آداب و رسوم سنتی، نامزد شدیم. او پسر خوبی بود و همه تلاشش را برای رفاه و آسایش من به کار می‌گرفت. همسرم درآمد مناسبی داشت و به همین دلیل خیلی زود صاحب خانه و ماشین شدیم.   زندگی شیرین ما بعد از دو سال نامزدی و با برگزاری مراسم باشکوه عروسی وارد مرحله جدیدی شد. من هم به همسرم عشق می‌ورزیدم و تلاش می‌کردم تا محیطی آرام و دوست داشتنی را برای همسرم فراهم کنم.   این زندگی با تولد پسرم زیباتر شد و من خودم را خوشبخت‌ترین زن روی زمین می‌دانستم، اما این شیرینی ۱۰ ساله، سال گذشته با ورود مرموز یک زن به آشیانه ام به تلخ کامی گرایید.   آن زن جوان که همکار همسرم بود و من تا چند ماه او را زن همکار شوهرم می‌دانستم، به منزل ما رفت و آمد می‌کرد و با من طرح دوستی ریخت. اما چند ماه بعد آرام آرام به رفتار‌های زننده و حرکت‌های بی پرده او با همسرم مشکوک شدم و تازه فهمیدم آن زن مطلقه همکار همسرم است.   روابط آن‌ها طوری با یکدیگر صمیمی بود که سوئیچ خودروی «فرانک» دست همسرم بود و ظرف غذای آن زن درون خودروی همسرم قرار داشت. با وجود این زمانی دریافتم که او همچون موریانه پایه‌های زندگی ام را می‌خورد که در گوشی تلفن همسرم پیام‌های عاشقانه اش را دیدم.   آن روز از شدت عصبانیت و در حالی که دستانم می‌لرزید، فریاد کشیدم و به «پرویز» گفتم چرا به من خیانت کردی؟! اما او دروغ‌هایی سرهم کرد و گفت: آن پیام‌ها مربوط به دوست دختر شوهر فرانک است و او آن‌ها را برای من فرستاده تا بتوانم به فرانک کمک کنم! ولی دیگر به حرف‌های همسرم اعتماد نداشتم، چون می‌دانستم آن زن مطلقه است.   به همین دلیل با فرانک قطع رابطه کردم تا دیگر به منزل ما نیاید، ولی باز هم همسرم به طور پنهانی با او قرار می‌گذاشت. یک بار که برای دیدار خانواده ام به شهرستان رفته بودم شب هنگام با پرویز تماس گرفتم و از او خواستم به دنبالم بیاید، اما در حال گفتگو ناگهان صدای فرانک را از آن سوی خط شنیدم که در همین لحظه صدای همسرم قطع شد و او دوباره با من تماس گرفت و ادعا کرد به خاطر این که شب کار است من باید به تنهایی بازگردم.   روز بعد در حالی به مشهد بازگشتم که صدای فرانک همچنان در گوشم می‌پیچید. وقتی به پرویز گفتم فرانک در کنار تو بود؟! با عصبانیت فریاد زد تو روانی شده‌ای ضمن این که به تو ربطی ندارد من چه می‌کنم! خلاصه با فرانک تماس گرفتم و از او خواستم پایش را از زندگی ام بیرون بکشد، ولی مدتی بعد همسرم با این بهانه که کسی را برای رفت و آمد نداریم مرا وادار کرد با فرانک آشتی کنم و به این بهانه نقشه یک مسافرت را طرح کردند.   آن جا بود که فهمیدم همسرم بیشتر از من به فرانک توجه دارد تا کمبودی نداشته باشد به همین دلیل با حالت قهر آن‌ها را ترک کردم و به مشهد بازگشتم. پرویز هم وقتی به مشهد رسید تقاضای طلاق یک طرفه داد. اما زمانی که فهمید باید همه حق و حقوق مرا بپردازد منصرف شد. با خودم فکر کردم همسرم به زندگی بازمی گردد و رفتارش تغییر می‌کند، ولی نه تنها این گونه نشد بلکه دیگر مخارج زندگی ام را نمی‌داد و روابطش با فرانک صمیمی‌تر شده بود تا این که روزی به ناچار از پیام‌های عاشقانه اش با آن زن حیله گر عکس گرفتم و از او شکایت کردم.   همسرم وقتی ماجرا را فهمید پیام داد یا به صورت توافقی از هم جدا شویم یا کاری می‌کنم که حتی مهریه ات را نتوانی بگیری. حالا در حالی نگران سرنوشت فرزندم هستم که آن زن بی وجدان آشیانه ۱۰ ساله مرا هدف گرفته است، اما‌ای کاش. شایان ذکر است، به دستور سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) این پرونده توسط مشاوران زبده دایره مددکاری مورد بررسی قرار گرفت.

منبع: فرارو

کلیدواژه: خیانت به همسر زندگی ام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۸۳۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم

زن جوان که به اتهام قتل همسرش با کارد میوه‌خوری پای میز محاکمه ایستاده بود مدعی شد، شوهرش قصد داشته او را خفه کند.

به گزارش مشرق، اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانه‌اش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر می‌داد از همسایه‌ها کمک خواست.

دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ ساله‌ای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.

همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم اما از همان روزهای اول زندگی‌مان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا می‌کردیم تا اینکه خانواده‌های‌مان توصیه کردند اگر بچه‌دار شویم اختلاف‌هایمان حل می‌شود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاق‌تر از قبل می‌شد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک می‌گرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبه‌رو بودیم.

وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا به‌سرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمی‌گیری و چرا از پوشک استفاده می‌کنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد به‌طوری که چشم‌هایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا می‌کردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربه‌ای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.

در این میان پزشکی‌قانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریان‌های قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.

با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.

پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچ‌گاه او را کتک نزده بود. ما نمی‌دانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروس‌مان چگونه با بی‌رحمی پسرمان را به قتل رسانده است اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.

پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربه‌های کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه می‌شدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمی‌توانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشم‌هایم سیاهی ‌رفت.

دستم را روی زمین می‌کشیدم که به یکباره دستم به کارد میوه‌خوری خورد و آن را جلوی سینه‌اش گرفتم تا بترسد و رهایم کند اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.

آنقدر شوکه شده بودم که نمی‌دانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایه‌ها کمک خواستم.

در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینه‌اش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟

متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند اما او قصد جانم را کرده بود.

با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • (تصویر) عاشقانه‌های بابک جهانبخش و همسرش
  • حرکت آیت‌الله لاری زمینه‌ساز شکل‌گیری انقلابی بر مبنای نظریه ولایت مطلقه فقیه است
  • سبقت جهانی ازدواج همراهانه از عاشقانه
  • فیلم| آب‌پاکی تحلیلگر فلسطینی روی دست مجری بی‌بی‌سی؛ حماس نابود شدنی نیست!
  • عاشقانه‌های بابک جهانبخش و همسرش وایرال شد
  • شکایت از عروس بعد از مرگ پسر
  • موش این گونه پورشه ماکان را نابود کرد
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
  • این زن شوهرش را با چاقو کشت